ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

شفا در قرآن کریم

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۹ ق.ظ

سوره ۱۷: الإسراء - جزء ۱۵ - ترجمه استاد قمشه‌ای 

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲﴾ 

و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود. (۸۲)


سوره ۱۶: النحل - جزء ۱۴ - ترجمه استاد قمشه‌ای 

ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۶۹﴾ 

و سپس از انواع میوه‌های شیرین (و از حلاوت و شهد گلهای خوشبو) تغذیه کن و راه پروردگارت را به اطاعت بپوی، آن‌گاه از درون آن، شربت شیرینی به رنگهای مختلف بیرون آید که در آن شفاء مردمان است. در این کار نیز آیتی (از قدرت خدا) برای متفکران پیداست. (۶۹)


سوره ۴۱: فصلت - جزء ۲۴, ۲۵ - ترجمه استاد قمشه‌ای 

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى أُولَئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ ﴿۴۴﴾

 و اگر ما این قرآن را به زبان عجم می‌فرستادیم کافران می‌گفتند: چرا آیات این کتاب مفصل و روشن (به زبان عرب) نیامد (تا ما قوم عرب ایمان آوریم)؟ ای عجب آیا کتاب عجمی بر رسول و امت عربی نازل می‌شود؟! (اکنون که بدون عذر ایمان نمی‌آرند) به آنها بگو: این قرآن برای اهل ایمان هدایت و شفاست و اما آنان که ایمان نمی‌آرند گوشهایشان (از شنیدن کلام حق) گران است و این قرآن بر آنها موجب کوری (جهل و ضلالت) است، آن مردم (نادان به این کتاب حق گوش فرا نمی‌دارند، گویی که) از مکانی بسیار دور (از سعادت و ایمان) به این کتاب حق دعوت می‌شوند. (۴۴)


سوره ۱۰: یونس - جزء ۱۱ - ترجمه استاد قمشه‌ای 

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۵۷﴾

 ای مردم عالم، به حقیقت نامه‌ای که همه پند و اندرز و شفای دلها و هدایت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدایتان آمد. (۵۷)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۹

ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ و...



""حتماً تا آخر خوانده شود ""



ﺧﻮﺩ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ،ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ .

ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ 1400: ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺣﺪﻭﺩﺍ،ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ . ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ 1400ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ .ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻍ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ . 

ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ : ‏( ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﯾﻨﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ . ‏)

ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﺘﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ .

ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ ..

ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻧﮕﺮﺷﻬﺎ ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻣﯿﺸﺪ .

ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍﺑﺨﻮﺍﻧﺪ .

ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟

ﯾﮑﺒﺎﺭ؟ ﯾﮏ ﺧﻄﺒﻪ؟

ﺁﯾﺎ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯿﻢ؟


ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ ﻛﺘﺎﺏ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﻴﺤﻰ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ :

O'Ali,

If I say you're superior to Jesus Christ, my religion

cannot accept it!

If I say he's superior to you, my conscience won't

accept it!

I don't say you're God!

...So, tell us yourself, o'Ali:

Who are you !?



 ﺍﻯ ﻋﻠﻰ !

ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ ،

ﺩﻳﻨﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ . !

ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ ،

ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ . !

ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻰ ... !

ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ :

ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘی ؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۴

اخلاق و کردار امام رضا علیه السلام

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۷ ق.ظ

ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده‏هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود. وقتى براى آن حضرت سفره مى‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید. روزه هاى مستحبى بسیار مى‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى‏کرد و مى‏فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید. ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است: "حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى‏پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."


محمد عطایی  سایت tebyan.net


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۰۵:۳۷

شش هزار ختم قرآن

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۸ ب.ظ

بانوی مکرمه و مخدره معظمه، -نفیسه- دختر حسن بن زید بن - حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام - در سال (145) در مکّه متولد شد و در مدینه بزرگ شد. پیوسته روزه‏دار بود و شب‏ها را به عبادت می‏پرداخت. سی مرتبه به حج رفت که بیشتر آن را پیاده بود. 
در ایّامی که به همراه شوهرش (اسحاق مؤتن) برای زیارت حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام رفته بودند به هنگام مراجعت از مصر عبور کردند، و چون مصریان کراماتی از وی مشاهده کردند از ایشان تقاضای سکونت در مصر نمودند و ایشان هم پذیرفتند و همانجا ماندند، و اهالی مصر پیوسته از برکات او استفاده می‏کردند، و شافعی رئیس مذهب شافعی از آن مخدره حدیث می‏آموخته است. 
آن بانوی بزرگ در خانه‏اش با دست خود قبری حفر کرده و پیوسته در آن نماز می‏خواند و قرآن تلاوت می‏کرد تا این که شش هزار ختم قرآن در آن قبر کرد. 
چون زمان احتضار و مرگش در ماه رمضان سال (208) فرا رسید روزه بود، از او خواستند افطار کند، فرمود: سی سال است که از خدا می‏خواهم در حال روزه از دنیا بروم و حالا روزه هستم افطار کنم؟! 
پس شروع به تلاوت سوره انعام کرد و همین که به آیه لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (6أنعام/127) برای آنان نزد پروردگارشان دار السّلام [سرای سلامت، بهشت] محفوظ است و او به خاطر کار و کردارشان دوستدار آنان است. 
رحلت فرمود، و در مصر دفن شد، و اینک دعا نزد قبرش مستجاب است .


منبع: http://www.ommolketab.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۹:۴۸

استخاره جناب شیخ انصاری (ره)

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۰ ب.ظ

شیخ انصاری در نجف اشرف خدمت شریف العلمای مازندرانی درس می‏خواند، پس از مدّتی به عنوان دیدن اقوام، به خصوص -مادر- به شوشتر برگشت. 

بعد از مدّت کوتاهی که می‏خواست مجدداً به نجف برگردد، مادر اجازه نمی‏داد و راضی نمی‏شد، وقتی زیاد اصرار کرد، مادر به او فرمود: پس- خوب است که استخاره کنی- وقتی که از طرف مادر خود استخاره کرد، آیه شریفه آمد: وَ أوْحَیْنا إلی أُمِّ مُوسَی أنْ أرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إنّا رَادُّوهُ إلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ (28قصص/7) و به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده، و چون بر او بیمناک شدی، او را [در جعبه‏ای] به دریا بیفکن، و مترس و غم مخور، [چرا که] ما برگرداننده او به سوی تو و گرداننده او از پیامبران هستیم. 

آیه، درباره حضرت موسی است که وقتی در کودکی مادرش او را در جعبه‏ای گذاشت که در آب بیاندازد، بسیار بر او ترسید. خدا وحی کرد که نترس و محزون نباش، ما او را به تو بر می‏گردانیم واز پیامبران مرسل قرار می‏دهیم. 

لذا وقتی مادرش معنی این آیه را شنید خیلی خوشحال شد و به شیخ اجازه مسافرت داد. 


منبع: http://www.ommolketab.ir

#شیخ_انصاری #استخاره #مادر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۹:۴۰

حدیث سلسلة الذهب (زنجیر طلا)

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۴ ق.ظ


حدیث سلسلة الذهب به معنای سخن زنجیره‌ای طلایی است و به حدیثی گفته می‌شود که تمام راویان آن از امام معصوم (ع) باشند. (۱) بدین صورت که امام معصوم مانند موسی بن جعفر (ع) روایتی را از پدر خود امام صادق (ع) نقل کند و او از پدرش تا این که به حضرت علی (ع) یا پیامبر (ص) برسد. گاهی به حدیث قدسی و نقل سخن خدا می‌رسد. چون در تمام نقل راویان امامان معصوم(ع) قرار دارند، مانند این است که یک زنجیره طلایی را تشکیل می‌دهند، به همین خاطر حدیث سلسلة الذهب گفته می‌شود. امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) هنگامی که در سفر به خراسان وارد شهرستان نیشابور شد، در بازار شهر دو عالم و پیشوای شهر به نام ابوذرعه و محمد بن اسلم طوسی (که حافظ احادیث نبوی بودند) به حضرت عرض کردند: به حق پدران پاکیزه و گذشتگان گرامی خود، صورت مبارک خویش را بر ما آشکار کن و حدیثی از پدران خود از جدت برای ما ذکر کن.

معروف است که بیست و چهار هزار نویسنده در انتظار شنیدن حدیث بودند که آن را ثبت کنند. جریان کامل نقل این حدیث به شرح زیر می باشد: لَمَّا وَافَی أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع نَیْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ یَرْحَلَ مِنْهَا إِلَی الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ إِلَیْهِ أَصْحَابُ الْحَدِیثِ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِیثٍ فَنَسْتَفِیدَهُ مِنْکَ وَ قَدْ کَانَ قَعَدَ فِی الْعَمَّارِیَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ ع یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا (۲)


چون أبو الحسن الرضا (ع) به نیشابور آمد و خواست از آنجا نزد مأمون کوچ کند اصحاب حدیث جمع شدند و باو عرضکردند یا ابن رسول اللَّه از نزد ما میروی و حدیثی نمیفرمائی که ما از شما استفاده کنیم حضرت در هودج نشسته بود سر خود بیرون آورد و فرمود شنیدم از پدرم موسی بن جعفر میگفت شنیدم از پدرم جعفر بن محمد میگفت شنیدم از پدرم محمد بن علی میگفت شنیدم از پدرم علی بن الحسین میگفت شنیدم از پدرم حسین بن علی میگفت شنیدم از پدرم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب میگفت شنیدم از رسول خدا (ص) میگفت شنیدم از جبرئیل میگفت شنیدم از خدای عز و جل میفرماید لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حصن منست و هر که در حصن من در آید از عذابم در امانست چون راحله براه افتاد و گذشت فریاد کرد بما که با شروط آن و من هم از شروط آن.

پی‌نوشت‌:

۱ . طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج ۲، ص ۲۵۵.

۲ . علامه مجلسی، بحار الأنوار ج : ۴۹ ص : ۱۲۳، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ هجری قمر


منبع: aghigh.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۴۴

سخنان امام رضا (ع) در تفسیر عرش و کرسی

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ق.ظ

اباصلت هروی میگوید: مأمون از امام رضا علیه السلام دربارهی این آیه سؤال کرد: و هو الذی خلق السموات و الارض فی ستۀ ایام اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید در حالی که » ( هود: ۷ ) « و کان عرشه علی الماء لیبلوکم ایکم احسن عملا عرش او بر روی آب بود. تا شما را بیازماید که کدام یک از شما اعمالتان بهتر است. امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی عرش، آب و ملایکه را قبل از خلقت آسمانها و زمین آفرید، و ملائکه با توجه نمودن به خود و عرش و آب، بر وجود خداوند استدلال میکردند. سپس خداوند عرش خود را بر روی آب قرار داد تا بدین وسیله قدرت خود را به ملائکه بفهماند، که خداوند بر هر کاری تواناست، سپس با قدرت و توانایی خویش عرش را بلند کرده و بر فراز آسمانهای هفتگانه قرا داد. آنگاه در حالی که بر عرش خود تسلط و استیلاء داشت، آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، هر چند توانایی داشت که در یک چشم به هم زدن این کار را انجام دهد لکن آنها را در شش روز آفرید تا با این کار آنچه را که از آسمانها و زمین میآفرید کمکم و یکی یکی به ملائکه نشان دهد، تا بوجود آمدن و هر یک در هر مرتبهای، برای ملائکه دلیلی باشد بر خدا. و [صفحه ۷۲ ] خداوند عرش را به خاطر نیاز، نیافریده است، زیرا او از عرش و تمام مخلوقاتش بینیاز است. در مورد ذات اقدس او نمیتوان گفت که بر روی عرش نشسته است، زیرا او جسم نیست. خداوند بسیار بسیار برتر و والاتر از صفات مخلوقین است. اما دربارهی این قسمت از آیه که منظور این است، خدا آنها را «. تا شما را بیازماید و ببیند عمل کدام یک از شما بهتر است » « لیبلوکم ایکم احسن عملا » : میفرماید آفرید تا به اطاعت و عبادت و تکالیف خود آنها را بیازماید، اما نه به عنوان امتحان و آزمایش، زیرا او همیشه همه چیز را میدانسته و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا » ؟ است. سپس مأمون گفت: معنی این آیه چیست ۱۰۰ ) اگر پروردگار میخواست تمام کسانی که بر روی زمین زندگی – یونس: ۹۹ ) « مؤمنین – و ما کان لنفس ان تؤمن الا باذن الله میکنند و همگی ایمان میآوردند آیا تو میخواهی مردم را مجبور کنی تا مؤمن شوند؟ در حالی که هیچ کس ایمان نمیآورد
مگر با اذن و اجازه خدا. امام رضا علیه السلام فرمود: مسلمانان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند یا رسول الله! اگر آن کسانی را که بر آنها قدرت داشتی، مجبور میکردی که مسلمان شوند، تعداد ما زیاد میشد، و در مقابل دشمنان نیرومند میشدیم.
حضرت رسول در جواب آنها فرمودند.: نمیخواهم با بدعتی [صفحه ۷۳ ] که خداوند در مورد آن دستوری به من نداده است، خداوند را ملاقات کنم، و کسی نیستم که بخواهم در کاری که به من مربوط نیست، دخالت کنم. سپس خداوند آیه فوق را نازل فرمود و معنی آیه این است که: اگر خدا میخواست همه را مجبور میکرد، در دنیا ایمان آورند، همانطور که در موقع دیدن سختیها در آخرت اظهار ایمان میکنند. اگر این کار را با آنها انجام میدادم دیگر مستحق مدح و ثواب از جانب من نبودند لکن من میخواهم مردم از روی اختیار و بدون اجبار و ایمان بیاورند، تا مستحق احترام و اکرام و نزدیکی به من و جاودانگی در بهشت و اما «؟ آیا تو میخواهی مردم را مجبور کنی که ایمان آورند » « افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین » : برین باشند. خدا میفرماید کسی نمیتواند ایمان آورد مگر با اذن و اجازه و خواست » . این قسمت از آیه که میفرماید: و ما کان لنفس ان تؤمن الا باذن الله به این معنی نیست که انسانها از ایمان آوردن محروم هستند، بلکه به این معنی است که بدون خواست خدا نمیتوانند ایمان « خدا آورند، و اذن و خواست خدا، عبارت است که از امر و فرمان او به ایمان آوردن مردم در دنیا است که محل تکلیف و تعبد است، و الذین » : مجبور نمودن مردم به ایمان در موقعی است که تکلیف از آنها برداشته شود. مأمون گفت: معنی این آیه را توضیح دهید
کسانی که چشمهایشان از یاد من در پرده » ( صفحه ۷۴ ] (کهف: ۱۰۱ ] « کانت اعینهم فی غطاء عن ذکری و کانوا لا یستطیعون سمعا امام رضا علیه السلام پرده و غطاء چشم، از یاد و توجه قلبی ممانعت نمیکند، و یاد و «. و پوشش بود و توانایی شنیدن هم نداشتند توجه با چشم دیده نمیشود ولیکن خداوند کسانی را که ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام را قبول ندارند، به افراد نابینا شبیه نموده است، زیرا توصیه و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله بر آنها سنگین و دشوار میآمد و نمیتوانستند به آن سخنان گوش فرا [ دهند [ ۶۳ ]. [صفحه ۷۵
برگرفته از کتاب امام رضا علیه السلام و قرآن نوشته: غلامرضا اکبری زیبدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۳۹