شعری از مرحوم حاج محمد رضا آقاسی
ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خم خانه مولا بریز
باده ای بی رنگ و آتش گون بده زان که دوشم داده ای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من می چکد نام تو از لب های من
محو کن در باده ات جام مرا کربلایی کن سرانجام مرا
یا علی درویش و صوفی نیستم راست می گویم که کوفی نیستم
نیک می دانم که جز دندان تو هیچ دندان لب نزد بر نان جو
یا علی لعل عقیقی جز تو نیست هیچ درویشی حکیمی جز تو نیست
لنگ لنگان طریقت را ببین مردم دور از حقیقت را ببین
مست مینای ولایت نیستند سرخوش از شهد ولایت نیستند
خیل درویشان دکان آراستند کام خود را تحت نامت خواستند
خلق را در اشتباه انداختند یوسف ما را به چاه انداختند