ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بین الحرمین» ثبت شده است

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ق.ظ

مسیر نجف به کربلا:

عصر بود نزدیکی های کربلا بودیم. کربلا را شهر بلا هم گفته اند . مبادا یک وقت کربلا بودی بلایی دیدی از دست خدا یا امام حسین رنجیده شوی . بلا به معنی امتحان توست و رحمتی از جانب خداوند . غیر از الحمدلله و شکر خدا چیزی بر زبان نیاور.


پیاده میرفتیم که دسته عزاداری کوچک و با صفایی از کنارمان رد می شد. روحانی جوان دسته عزاداری با عمامه مشکی و پای برهنه چهارچرخ کوچک سیستم صوتی  و با ارتفاع حدود 2 متر که طبقه بندی داشت را جلوی خود هل میداد و بر سر خود میزد و  دیگران هم بر سر خود میزدند و عزاداری میکردند و طی مسیر میکردند. سرعت حرکت دسته از ما بیشتر بود و خیلی سبک میرفتند انگار رو زمین راه نمیرفتند بلکه دسته ای بودند که تو آسمان طی مسیر میکردند . ما که با دیدن این گروه سریع دلمان رفت نیم ساعتی تا نزدیکی حرم حضرت ابالفضل (ع) همراه دسته بودیم.




داشت غروب میشد، کم کم وقت نماز میشد ما و خانواده برادرم که همسفر بودیم قبل از رسیدن به حرمین شریف تصمیم گرفتیم موکبی جهت استراحت شب و گذاردن ساک و کوله هایمان پیدا کنیم تا سبکبار برای اقامه نماز بین الحرمین باشیم. دو سه موکب تو خیابان شارع العباس رفتیم گفتند جا نداریم. خلاصه به برادرم گفتم با همین وسایل میریم بین الحرمین نماز میخوانیم ، خود حضرت جایی برای استراحت برای ما جور میکند. با وسایل به سمت حرم آقا ابالفضل (ع) حرکت کردیم. 

از این جهت که بزرگان گفته اند : حضرت ابالفضل، باب الحسین است . ما تصمیم گرفتیم ابتدا به زیارت ایشان برویم.


پس از سه یا چهار نوبت بازرسی کوله پشتی هامون، ساعت 6 عصر روز پنج شنبه خودمان را روبروی گنبد و بارگاه آقا ابالفضل سلام الله علیه یافتیم. عرض سلام کردیم  بین الحرمین رفتیم نماز خواندم . تو فکر موکب برای استراحت شب بودم . از کنار دستی خودم پرسیدم موکب خوب و نزدیک سراغ داری؟ کاشانی (اهل شهر زیبای کاشان) بود. سریع کارت موکب کاشانی ها تو خیابان روضتین که آدرس و کروکی دقیق روی کارت چاپ شده بود را به من داد و گفت ما دیشب رسیدیم ، موکب خوبی است و جا هم زیاد دارد. 

از طرفی هم ، خانمی کربلایی (اهل شهر کربلا) آمده بود دنبال زایر که برای استراحت به منزلش که نزدیک حرم بود، ببرد.  خانمم میگفت چند تا عکس از خانه اش هم گرفته بود و به زایران نشان میداد و میگفت خانه اش مرتب و تمیز است . خواهش میکرد برای استراحت به منزل ایشان برویم.  خلاصه بعد از نماز و مشورت تصمیم گرفتیم به موکب کاشانی ها برویم...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۰۷:۴۷