ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

سخنرانی شنیدنی استاد شجاعی- نماز سکوی پرواز

يكشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۲۰ ب.ظ
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۰

پوستر نماز

دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۵۴ ب.ظ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۵۴

پوستر نماز

شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۰۶ ب.ظ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۰۶

پوستر نماز

چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۲۵ ب.ظ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۲۵

پوستر نماز

سه شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۳۹ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۰۵:۳۹

حدیث نماز

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۷، ۰۸:۵۴ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۲۰:۵۴

پوستر نماز

شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۱۴ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۰۶:۱۴

پوستر نماز

سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۵۳ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۷ ، ۱۸:۵۳

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۴ ق.ظ

کربلا:

شب برای استراحت به موکب کاشانی ها در خیابان روضتین که حدود یک کیلومتر با حرم امام حسین (ع) فاصله داشت رفتیم. موکب به نام امامزاده سلطان علی بن امام محمدباقر (علیه السلام) سفیر شهید کربلا نام داشت. موکب بزرگی و با امکانات خوبی بود . غرفه ها مختلفی هم داشت. غرفه فرهنگی که کتاب شهید ابراهیم هادی را جهت مطالعه بین  زایران  توزیع میکرد. غرفه خیاطی، غرفه آرایشگاه ، غرفه شارژموبایل که 120 تا پریز برای شارژ موجود داشت !! .غرفه کودک و غرفه های دیگر .. خودتان تشریف ببرید ببینید، من بیشتر توضیح ندهم.

حمام موکب، کانکس بزرگی بود که حدودا شامل  20 تا حمام با ابعاد یک متر در یک متر، خیلی تمیز و مرتب در خود جا داده بود. ساعت حمام 12 شب تا نماز صبح. ساعت 2 بامداد بیدار شدم حمام رفتم غسل زیارتی کردم و با همراه این چند روزه من (دمپایی) به سمت حرم امام حسین (ع) حرکت کردم. 

نفربر (دمپایی) خود را تحویل کفشداری پس از ربع ساعت معطلی دادم ، رفتم صف تحویل موبایل. از خادمان حرم وقتی دید گوشی موبایل من دوربین ندارد، به من گف: امانات لازم نیست گوشی را تحویل دهی. با ذکر بسم الله و بالله  و صلوات وارد حرم شدم . نمیدانستم ضریح کدام طرفه و باید کدام سمتی بروم (بار اولم بود کربلا میرفتم) . یواش یواش با جمعیت و با زبان ذکر گویان به سمت ضریح مولا میرفتم. 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین - السلام علیک یا ثار الله و بن ثاره - السلام علیک یابن رسول الله - السلام علیک یابن امیر المومنین - السلام علیک یا بن فاطمه الزهرا - السلام علیک یا اخ الحسن المجتبی - السلام علیک یا سید الشباب اهل الجنه - .....

ابتدا ضریح جناب حبیب بن مظاهر ، سپس یاران شهید امام حسین(ع) ، سپس خود مولا را زیارت کردم. سیل زایران با صورت های جاری از اشک که از یک سمت ضریح به سمت دیگر ضریح میرفتند و کلماتی با مولا صحبت میکردند، را مشاهده میکردم . کنار ضریح شهدا جایی برای نماز و دعا بود . تا نماز صبح آنجا چون دیگران مشغول نماز و دعا بودم . بعد از اذان صبح هم ، جای دوستان خالی ، نماز صبح جماعت خواندیم .

نماز دو رکعتی زیارت امام حسین (ع) که  مستحب است در آن سوره یس و سوره الرحمن تلاوت شود، را خواندم . در قسمت دیگر حرم چون از علما شنیده ام که سوره مبارکه فجر در شان امام حسین (ع) است را با ذکر 15 صلوات می خواندم و هربار از طرفی یک نفر یا تعدادی از دوستان به محضر امام تقدیم میکردم . به این خاطر که همه را یاد کرده باشم و از طرفشان صلوات و سوره فجر به امام هدیه کرده باشم و بدهکار دوستان نباشم.

  


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۰:۰۴

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ق.ظ

مسیر نجف به کربلا:

عصر بود نزدیکی های کربلا بودیم. کربلا را شهر بلا هم گفته اند . مبادا یک وقت کربلا بودی بلایی دیدی از دست خدا یا امام حسین رنجیده شوی . بلا به معنی امتحان توست و رحمتی از جانب خداوند . غیر از الحمدلله و شکر خدا چیزی بر زبان نیاور.


پیاده میرفتیم که دسته عزاداری کوچک و با صفایی از کنارمان رد می شد. روحانی جوان دسته عزاداری با عمامه مشکی و پای برهنه چهارچرخ کوچک سیستم صوتی  و با ارتفاع حدود 2 متر که طبقه بندی داشت را جلوی خود هل میداد و بر سر خود میزد و  دیگران هم بر سر خود میزدند و عزاداری میکردند و طی مسیر میکردند. سرعت حرکت دسته از ما بیشتر بود و خیلی سبک میرفتند انگار رو زمین راه نمیرفتند بلکه دسته ای بودند که تو آسمان طی مسیر میکردند . ما که با دیدن این گروه سریع دلمان رفت نیم ساعتی تا نزدیکی حرم حضرت ابالفضل (ع) همراه دسته بودیم.




داشت غروب میشد، کم کم وقت نماز میشد ما و خانواده برادرم که همسفر بودیم قبل از رسیدن به حرمین شریف تصمیم گرفتیم موکبی جهت استراحت شب و گذاردن ساک و کوله هایمان پیدا کنیم تا سبکبار برای اقامه نماز بین الحرمین باشیم. دو سه موکب تو خیابان شارع العباس رفتیم گفتند جا نداریم. خلاصه به برادرم گفتم با همین وسایل میریم بین الحرمین نماز میخوانیم ، خود حضرت جایی برای استراحت برای ما جور میکند. با وسایل به سمت حرم آقا ابالفضل (ع) حرکت کردیم. 

از این جهت که بزرگان گفته اند : حضرت ابالفضل، باب الحسین است . ما تصمیم گرفتیم ابتدا به زیارت ایشان برویم.


پس از سه یا چهار نوبت بازرسی کوله پشتی هامون، ساعت 6 عصر روز پنج شنبه خودمان را روبروی گنبد و بارگاه آقا ابالفضل سلام الله علیه یافتیم. عرض سلام کردیم  بین الحرمین رفتیم نماز خواندم . تو فکر موکب برای استراحت شب بودم . از کنار دستی خودم پرسیدم موکب خوب و نزدیک سراغ داری؟ کاشانی (اهل شهر زیبای کاشان) بود. سریع کارت موکب کاشانی ها تو خیابان روضتین که آدرس و کروکی دقیق روی کارت چاپ شده بود را به من داد و گفت ما دیشب رسیدیم ، موکب خوبی است و جا هم زیاد دارد. 

از طرفی هم ، خانمی کربلایی (اهل شهر کربلا) آمده بود دنبال زایر که برای استراحت به منزلش که نزدیک حرم بود، ببرد.  خانمم میگفت چند تا عکس از خانه اش هم گرفته بود و به زایران نشان میداد و میگفت خانه اش مرتب و تمیز است . خواهش میکرد برای استراحت به منزل ایشان برویم.  خلاصه بعد از نماز و مشورت تصمیم گرفتیم به موکب کاشانی ها برویم...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۰۷:۴۷