ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت عباس» ثبت شده است

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۶ ب.ظ

کربلا به مهران:


صبح شنبه چون ما با کاروان رفته بودیم باید زیر پل ضربیه شهر کربلا جمع میشدیم تا به سمت مهران و نهایتا تهران (امامزاده حسن) مراجعت کنیم. نماز صبح را در موکب خواندیم و به سمت پل ضربیه پیاده حرکت کردیم از جلوی حرم امام خداحافظی گویان رد شدیم . پس از حدود یک ساعت پیاده روی طبق قرار 7 صبح به پل ضربیه رسیدیم . گروه ما 11 اتوبوس بود که از قم و اراک آمده بودند و فقط 2 اتوبوس از تهران و یک ون هم از پرند آمده بودند. خلاصه 9 صبح همه آمده بودند و بعد از حضور و غیاب از لیست اعزام شده ، به طرف اتوبوس ها به مقصد مهران به راه افتادیم . 

از هم کاروانی ما که تو اتوبوس تهران به مهران و اتوبوس  مهران به نجف با ما بود آقا سید حمید نامی بود، جوانی پرشور با روابط عمومی خوب کمی شوخ با صدای خوب که تو اتوبوس مداحی هم کرد. از پل ضربیه تا اتوبوس ها ربع ساعت پیاده روی داشت . ابتدا، این سید حمید قصه ما که پرچم یا حسین داشت رو به هم کاروانیان خود کرد و گفت "کاروان سید حمید از این طرف" و با شور و اشتیاقی به سمت اتوبوس ها حرکت کرد.  از آنجا که اعزامی از تهران 2 اتوبوس و 1 ون بود و اتوبوس های عراقی 4 یا 6 صندلی بیشتر از اتوبوس های ایرانی داشت با این حال همه مسافران تهران در اتوبوس به مقصد مهران جا نشدند و گروهی مجبور شدند این مسیر را با ون های عراقی بیایند از جمله سید حمید قصه ما که حدود 4 نفر هم همراه داشت .

اتوبوس 10 صبح راه افتاد . طبق گفته گوگل ما باید این 300 کیلومتر را حدودا 4 ساعته میرفتیم . 3 ساعت پس از حرکت اتوبوس برای نماز و نهار نگه داشت ما حومه شهر حله بودیم یعنی فقط 40 کیلومتر از مسیر را آمده بودیم .کربلا تا حله هر 500 متر یک ماشین مسلح به تیربار برای امنیت جاده حضور داشت .

جای سید حمید در اتوبوس خالی بود . ساعت 5 عصر به مرز رسیدیم و از اتوبوسها پیاده شدیم . نماز جماعت مغرب و عشاء را بین حد فاصل مرز عراق و ایران خواندیم. کمتر از یک ساعت وارد خاک ایران شدیم . همه برای خاک ایران دلتنگ شده بودند. سید حمید با مسئول کاروان صحبت کرد که مسیر مهران به تهران را حتما با هم  اتوبوسی خودش که از تهران آمدیم باشند . از قضا به پارکینگ اتوبوس ها که مراجعه کردیم همه اتوبوس ها به جز اتوبوس ما حاضر بودند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۶

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۰۱ ب.ظ

کربلا:


صبح روز جمعه بود بعد از زیارت امام حسین (ع) ، و طی کردن بین الحرمین به حرم حضرت عباس (ع) با ذکر بسم الله و صلوات وارد شدم . بسیار حرم باصفایی بود . سیل زایران بود که در حرم دور قمر بنی هاشم طواف می کردند. پایین پای حضرت نماز زیارت و دعا خواندم . در آداب نماز زیارت امام حسین آمده بود که مستحب است سوره یس و سوره الرحمن قرائت شود . ولی در مفاتیح الجنان که دست من بود برای حضرت عباس (ع) سوره ای ذکر نشده بود. ابتدای کتاب مفاتیح الجنان چند سوره مبارکه تحریر شده است، من ابتدای کتاب  را باز کردم تا سوره ای که باز شد همان سوره را در نماز زیارت بخوانم. جالب اینجا که سوره فجر آمد .


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

 وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾ سوگند به سپیده‏ دم (۱)

 وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾ و به شبهاى دهگانه (۲) 

وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾ و به جفت و تاق (۳)

 وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿۴﴾ و به شب وقتى سپرى شود (۴) 

هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿۵﴾ آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است (۵) 

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ مگر ندانسته‏ اى که پروردگارت با عاد چه کرد (۶) 

إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾ با عمارات ستون‏دار ارم (۷) 

الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿۸﴾ که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (۸) 

وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ و با ثمود همانان که در دره تخته ‏سنگها را مى ‏بریدند (۹) 

وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾

و با فرعون صاحب خرگاه ‏ها [و بناهاى بلند] (۱۰)

.

.

. مشاهده متن و صوت سوره


خاطرم بود که عالمی گفته بود سوره فجر در شان امام حسین است. و چه زیبا وجود حضرت عباس با امام حسین گره خورده است.

جمعه صبح بود و 4 روز مانده تا اربعین 1440 هجری قمری. گوشه حرم حضرت عباس بالای درب ورودی بزرگی نوشته شده بود "مدخل مواکب" یعنی ورودی موکب ها . من که تا آن لحظه فکر میکردم موکب اسم مکان است و جایی برای استراحت زایران . معنی ورودی موکب ها را نفهمیدم . ساعتی که در حرم بودم دیدم دسته های عزاداری از همین ورودی بزرگ " مدخل مواکب" وارد شده سینه زنی و زنجیرزنی میکنند از درب دیگری یا عباس گویان خارج میشوند. آنجا بود که متوجه شدم موکب نه اسم مکان است بلکه همان هیئت خودمان است.

برای ظهر به موکب برگشتم . نماز ظهر و عصر جماعت به صورت قصر (شکسته) خواندیم. بعد از نماز روحانی داخل حسینیه موکب دقایقی احکام شرعی گفت . خاطره ای از شهید ابراهیم هادی گفت و به نمازگزارن کتاب مسافر کربلا:زندگینامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی را سفارش کرد تا مطالعه کنند. ضمنا گفتند که خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی نیز در موکب ما تشریف دارند. من که از قبل با مطالعه دو جلد کتاب شهید ابراهیم هادی مقداری با روحیات و بزرگمنشی این شهید بزرگوار آشنا شده بودم، لحظاتی به فکر فرو رفتم. ما که شب قبل به کربلا رسیده بودیم و برای پیدا کردن جایی برای استراحت کمی سختی کشیدیم ولی به خواست خدا در بین الحرمین بزرگواری ما را به این موکب راهنمایی کرد ، بنده این مهمان نوازی را تا آن لحظه از جانب حضرت عباس میدانستم . با اشاره روحانی به شهید ابراهیم هادی ، لحظه ای به فکر فرو رفتم و با خود گفتم : "شاید این موکب را برای ما شهید هادی مهیا کرده " . نه اینطور نیست  احتمالا کربلا آمدن ما را شهید هادی لطف نموده !! .برای این موضوع پس از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم را باز نمودم  اولین سطر قرآن نام ابراهیم میدرخشید.

وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا ﴿۷﴾ سوره احزاب 

و [یاد کن] هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى پسر مریم و از [همه] آنان پیمانى استوار گرفتیم (۷)

 مطمئن شدم کربلای ما به لطف این شهید بزرگوار بوده. خدا را سپاس گفته و از خداوند برای این شهید بزرگوار بالاترین مقام ها در دنیای آخرت خواهانم.  

عصر جمعه هم با همسرم بین الحرمین رفتیم و ساعاتی آنجا بودیم . دسته های عزاداری ( همان هیئت خودمان یا به زبان عراقی ها مواکب) ابتدا وارد حرم امام حسین میشدند و از وسط بین الحرمین عبور کرده وارد حرم حضرت عباس شده و از خروج مواکب خارج می شدند . سیل عظیمی از موکب ها بود که تمامی نداشت. همه عربی مداحی می کردند ولی یک موکب هم بود که ترکی مداحی میکرد منتهی نمیدانم که هیئت ایرانی بود یا عراقی. از چند نفر شنیدم عراق هم ترک دارد! به یاد شعر حافظ رحمه الله افتادم 

 اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را  = یعنی شیراز هم ترک دارد پس حتما عراق هم ترک دارد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۱