تقدیم به حضرت علی بن موسی الرضا اجداد و ذریه ایشان سلام الله علیهم
چه صفا دارد زیارت تو
نماز در حیاط زیبای تو
این عیش باشد برای زائر تو
دمادم صلوات بر مادر تو
چه صفا دارد زیارت تو
نماز در حیاط زیبای تو
این عیش باشد برای زائر تو
دمادم صلوات بر مادر تو

88/8/8 را خاطرتون هست مصادف شده بود با سالروز ولادت امام هشتم یعنی امام رضای عزیزمون
2 روز دیگه 98/8/8 هم تقارن جالبی داره
- روز بعد از سالروز شهادت امام رضا هست
- روز چهارشنبه است که چهارشنبه ها روز این امام بزرگوار و فرزند بزرگوارشون امام جواد و امام هادی و پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم است.
🗞 #حکایت
💬 طلب مقام از حضرت رضا علیه السلام
📖 یکى از شاگردان با معرفت عارف ربانى، الهى قمشه اى نقل کرد: آن جناب سفرى به آستان حضرت رضا علیه السلام به مشهد مشرّف شد.
📖 شبى در حرم حضرت رضا عرضه مى دارد: یابن رسول اللّه! شما داراى مقام رضاى کامل هستید، از حضرت حق بخواهید ذرّه اى از این مقام به این فقیر عنایت کند.
📖 وقتى از حرم خارج مى شود، ماشینى در خیابان به او مى زند، وقتى چشم باز مى کند خود را روى تخت بیمارستان مى بیند، سؤال مى کند: چه شده؟ مى گویند: تصادف کرده اید و راننده اى که به شما زده دستگیر شده و این جاست، مى گوید: کاغذ و قلمى به من بدهید، یک رضایت نامه کامل مى نویسد و دستور مى دهد راننده را آزاد کنید!
💢زیرا من چند لحظه قبل در حرم حضرت رضا از خداوند عزیز طلب مقام رضا کردم و این مصیبت، برق اوّل این مقام جهت امتحان استعداد و ادعاى من است، اگر در همین مرحله اوّل زبان و دل به گله و شکایت باز کنم از به دست آوردن این عنایت محروم خواهم شد!💢
📎 برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج 13، اثر استاد حسین انصاریان
📱 @ansarian_ir

سخنرانی شنیدنی استاد آیت الله مهدی احدی
شب دهم رمضان 94
تمثلات برزخی میت
کرامتی از امام رضا به یک مسیحی
کرامتی از مرحوم آیت الله بهجت
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﺭﺕﻫﺎﻡ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ، ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﺑﺸﻨﺎﺳﻢ ﮐﻪ چطور ﻣﻨﻮ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ، قـرارمـون هـم ﺍﯾـﻦ ﺑﺎﺷﻪ وقتی ﻭﺍﺭﺩ ﺻـﺤﻦ ﺷﺪﻡ از ﺍﻭﻟﯿﻦ نفری که ﺑﺎ ﻣـﻦ ﺣﺮﻑ زد ﭘـیـﺎﻣﺖ ﺭﻭ ازش ﺑﮕﯿﺮﻡ !!
ﮔﻔﺘﻨﺪ وقتی ﻭﺍﺭﺩ ﺻﺤﻦ ﺷﺪﻡ بلافاصله ﺧﺎنممﺭﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦﻭﺭ ﺑﮕﺮﺩ ﺍﻭﻥﻭﺭ ﺑﮕﺮﺩ، ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ میرﻩ، ﺧﻮﺩمو ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ بهش ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺻﺪﺍﺵ ﺯﺩﻡ ﮐﻪ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﺭﻭﺷﻮ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﺯﻥ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ «ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺮﯼ !!» ﺣـﺎﻻ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣـﺎﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﺠﺐ ﺭُﮎ ﺣﺮﻑ میزﻧﻪ.
ﻋﻼﻣﻪ میگفت وقتی ﺍﯾﻦ خاطرهﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻄﻬﺮﯼ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩن تا نیم ساعت میﺧﻨﺪﯾﺪ !! حالا این ﺧﺎﻃﺮۀ ﻟﻄﯿﻒ و صادقانهرو ﺑﺎ ﺍﺩﻋﺎهاﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ بعضیها ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ مقایسه کنید.
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بندههاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود. وقتى براى آن حضرت سفره مىانداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مىنشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید. روزه هاى مستحبى بسیار مىگرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمىکرد و مىفرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید. ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است: "حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مىپوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مىپوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."
محمد عطایی سایت tebyan.net
حدیث سلسلة الذهب به معنای سخن زنجیرهای طلایی است و به حدیثی گفته میشود که تمام راویان آن از امام معصوم (ع) باشند. (۱) بدین صورت که امام معصوم مانند موسی بن جعفر (ع) روایتی را از پدر خود امام صادق (ع) نقل کند و او از پدرش تا این که به حضرت علی (ع) یا پیامبر (ص) برسد. گاهی به حدیث قدسی و نقل سخن خدا میرسد. چون در تمام نقل راویان امامان معصوم(ع) قرار دارند، مانند این است که یک زنجیره طلایی را تشکیل میدهند، به همین خاطر حدیث سلسلة الذهب گفته میشود. امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) هنگامی که در سفر به خراسان وارد شهرستان نیشابور شد، در بازار شهر دو عالم و پیشوای شهر به نام ابوذرعه و محمد بن اسلم طوسی (که حافظ احادیث نبوی بودند) به حضرت عرض کردند: به حق پدران پاکیزه و گذشتگان گرامی خود، صورت مبارک خویش را بر ما آشکار کن و حدیثی از پدران خود از جدت برای ما ذکر کن.
معروف است که بیست و چهار هزار نویسنده در انتظار شنیدن حدیث بودند که آن را ثبت کنند. جریان کامل نقل این حدیث به شرح زیر می باشد: لَمَّا وَافَی أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع نَیْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ یَرْحَلَ مِنْهَا إِلَی الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ إِلَیْهِ أَصْحَابُ الْحَدِیثِ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِیثٍ فَنَسْتَفِیدَهُ مِنْکَ وَ قَدْ کَانَ قَعَدَ فِی الْعَمَّارِیَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ ع یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا (۲)
چون أبو الحسن الرضا (ع) به نیشابور آمد و خواست از آنجا نزد مأمون کوچ کند اصحاب حدیث جمع شدند و باو عرضکردند یا ابن رسول اللَّه از نزد ما میروی و حدیثی نمیفرمائی که ما از شما استفاده کنیم حضرت در هودج نشسته بود سر خود بیرون آورد و فرمود شنیدم از پدرم موسی بن جعفر میگفت شنیدم از پدرم جعفر بن محمد میگفت شنیدم از پدرم محمد بن علی میگفت شنیدم از پدرم علی بن الحسین میگفت شنیدم از پدرم حسین بن علی میگفت شنیدم از پدرم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب میگفت شنیدم از رسول خدا (ص) میگفت شنیدم از جبرئیل میگفت شنیدم از خدای عز و جل میفرماید لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حصن منست و هر که در حصن من در آید از عذابم در امانست چون راحله براه افتاد و گذشت فریاد کرد بما که با شروط آن و من هم از شروط آن.
پینوشت:
۱ . طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج ۲، ص ۲۵۵.
۲ . علامه مجلسی، بحار الأنوار ج : ۴۹ ص : ۱۲۳، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ هجری قمر
منبع: aghigh.ir