سفرنامه اربعین
مسیر نجف به کربلا:
عمود به عمود به کربلا نزدیک میشدیم . در مسیر، فراوان مورد لطف میزبانان قرار میگیرید . سفر عجیبی است . از اول مسیر، ماشین پلیس و پلیس مسلح زیادی برای ایجاد امنیت زایران مشاهده کردیم. ماشینهای پلیس 2 برابر ماشین های معمولی بزرگتر و با هیبت تر بود. پلیس هم با سبیل و هیبتی تقریبا خشن و ترسناک. در مسیر فقط جایی که کباب پخش میکردند صف بود. کامیونت هایی هم دیدیم که کارتنهای موز را درآورده و موز را دانه دانه کرده به زوار میدهند و دورتادور ماشین زوار جهت گرفتن موز، جمعیتی جمع شده بودند . من و خانمم داشتیم تو لاین تندروی پیاده روی میرفتیم که پلیس عراقی دستش را داخل ماشین شاسی بلند بیرون آورده بود و به چند زایر موز تعارف کرد.
انواع غذاها و نوشیدنی ها در مسیر جهت زایران مهیا است .بیشترین غذایی که ما دیدیم بعد از فلافل، غذایی بود که شامل پلوی سفید با خورشتی که روی پلو میریختند . خورشتش شبیه خوراک لوبیا چیتی بود .خاطرم هست دوستی که سال قبل اربعین رفته بود تعریف میکرد این غذا را زیاد خورده بودند و میزبان هم با "هلابیکم " به زوار جهت غذا دعوت میکرده است . این دوستمان میگفت روز اول فکر کرده بود هلابیکم اسم این غذا است.
"هلابیکم" به گفته دوستی "اهلا بکم" است به معنای شما خوش آمدید ، است.
گفتم از جمله غذایی که برای زایران طبخ میشد، کباب بود. برای همین یک عده از میزبانان حیوانات زنده چون گوسفند و شتر آورده بودند همانجا ذبح می کردند و طبخ میکردند و به زایران میدادند. تو مسیر بچه شتری را دیدیم که بسته بودند و جلوی شتر مقداری خیار جهت خوردن حیوان ریخته بودند. ولی بچه شتر به خیار بی علاقه، مشغول جویدن ظرف یکبار مصرف پلاستیکی بود . خانم جوانی که پرچم کشورش هم به کوله اش بسته بود از دیدن بچه شتر خوشحال شد و کنار شتر ایستاد تا همراهش از او و شتر عکس بگیرد. صاحب شتر به عربی چیزی به این خانم و همراهش گفت . منتهی چون این دو نفر زبان آن عرب را نفهمیدند . مرد عرب مجبور به استفاده از زبان تصویری شد بدین شکل که با دستی دست دیگر خود را گاز گرفت . یعنی اینکه حیوان ممکن است گاز بگیرد. از کنار بچه شتر هم رد شدیم به سمت کربلا...