ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاشان» ثبت شده است


امامزاده علی بن محمد الباقر (ع) برادر امام صادق (ع)

کربلای ایران

مشهد ادهال - کاشان


دانلود کتابچه به صورت PDF  دریافت

حجم: 2.94 مگابایت



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۷ ، ۱۷:۳۵

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۰۱ ب.ظ

کربلا:


صبح روز جمعه بود بعد از زیارت امام حسین (ع) ، و طی کردن بین الحرمین به حرم حضرت عباس (ع) با ذکر بسم الله و صلوات وارد شدم . بسیار حرم باصفایی بود . سیل زایران بود که در حرم دور قمر بنی هاشم طواف می کردند. پایین پای حضرت نماز زیارت و دعا خواندم . در آداب نماز زیارت امام حسین آمده بود که مستحب است سوره یس و سوره الرحمن قرائت شود . ولی در مفاتیح الجنان که دست من بود برای حضرت عباس (ع) سوره ای ذکر نشده بود. ابتدای کتاب مفاتیح الجنان چند سوره مبارکه تحریر شده است، من ابتدای کتاب  را باز کردم تا سوره ای که باز شد همان سوره را در نماز زیارت بخوانم. جالب اینجا که سوره فجر آمد .


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

 وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾ سوگند به سپیده‏ دم (۱)

 وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾ و به شبهاى دهگانه (۲) 

وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾ و به جفت و تاق (۳)

 وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿۴﴾ و به شب وقتى سپرى شود (۴) 

هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿۵﴾ آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است (۵) 

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ مگر ندانسته‏ اى که پروردگارت با عاد چه کرد (۶) 

إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾ با عمارات ستون‏دار ارم (۷) 

الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿۸﴾ که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (۸) 

وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ و با ثمود همانان که در دره تخته ‏سنگها را مى ‏بریدند (۹) 

وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾

و با فرعون صاحب خرگاه ‏ها [و بناهاى بلند] (۱۰)

.

.

. مشاهده متن و صوت سوره


خاطرم بود که عالمی گفته بود سوره فجر در شان امام حسین است. و چه زیبا وجود حضرت عباس با امام حسین گره خورده است.

جمعه صبح بود و 4 روز مانده تا اربعین 1440 هجری قمری. گوشه حرم حضرت عباس بالای درب ورودی بزرگی نوشته شده بود "مدخل مواکب" یعنی ورودی موکب ها . من که تا آن لحظه فکر میکردم موکب اسم مکان است و جایی برای استراحت زایران . معنی ورودی موکب ها را نفهمیدم . ساعتی که در حرم بودم دیدم دسته های عزاداری از همین ورودی بزرگ " مدخل مواکب" وارد شده سینه زنی و زنجیرزنی میکنند از درب دیگری یا عباس گویان خارج میشوند. آنجا بود که متوجه شدم موکب نه اسم مکان است بلکه همان هیئت خودمان است.

برای ظهر به موکب برگشتم . نماز ظهر و عصر جماعت به صورت قصر (شکسته) خواندیم. بعد از نماز روحانی داخل حسینیه موکب دقایقی احکام شرعی گفت . خاطره ای از شهید ابراهیم هادی گفت و به نمازگزارن کتاب مسافر کربلا:زندگینامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی را سفارش کرد تا مطالعه کنند. ضمنا گفتند که خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی نیز در موکب ما تشریف دارند. من که از قبل با مطالعه دو جلد کتاب شهید ابراهیم هادی مقداری با روحیات و بزرگمنشی این شهید بزرگوار آشنا شده بودم، لحظاتی به فکر فرو رفتم. ما که شب قبل به کربلا رسیده بودیم و برای پیدا کردن جایی برای استراحت کمی سختی کشیدیم ولی به خواست خدا در بین الحرمین بزرگواری ما را به این موکب راهنمایی کرد ، بنده این مهمان نوازی را تا آن لحظه از جانب حضرت عباس میدانستم . با اشاره روحانی به شهید ابراهیم هادی ، لحظه ای به فکر فرو رفتم و با خود گفتم : "شاید این موکب را برای ما شهید هادی مهیا کرده " . نه اینطور نیست  احتمالا کربلا آمدن ما را شهید هادی لطف نموده !! .برای این موضوع پس از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم را باز نمودم  اولین سطر قرآن نام ابراهیم میدرخشید.

وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا ﴿۷﴾ سوره احزاب 

و [یاد کن] هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى پسر مریم و از [همه] آنان پیمانى استوار گرفتیم (۷)

 مطمئن شدم کربلای ما به لطف این شهید بزرگوار بوده. خدا را سپاس گفته و از خداوند برای این شهید بزرگوار بالاترین مقام ها در دنیای آخرت خواهانم.  

عصر جمعه هم با همسرم بین الحرمین رفتیم و ساعاتی آنجا بودیم . دسته های عزاداری ( همان هیئت خودمان یا به زبان عراقی ها مواکب) ابتدا وارد حرم امام حسین میشدند و از وسط بین الحرمین عبور کرده وارد حرم حضرت عباس شده و از خروج مواکب خارج می شدند . سیل عظیمی از موکب ها بود که تمامی نداشت. همه عربی مداحی می کردند ولی یک موکب هم بود که ترکی مداحی میکرد منتهی نمیدانم که هیئت ایرانی بود یا عراقی. از چند نفر شنیدم عراق هم ترک دارد! به یاد شعر حافظ رحمه الله افتادم 

 اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را  = یعنی شیراز هم ترک دارد پس حتما عراق هم ترک دارد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۱

سفرنامه اربعین

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ق.ظ

مسیر نجف به کربلا:

عصر بود نزدیکی های کربلا بودیم. کربلا را شهر بلا هم گفته اند . مبادا یک وقت کربلا بودی بلایی دیدی از دست خدا یا امام حسین رنجیده شوی . بلا به معنی امتحان توست و رحمتی از جانب خداوند . غیر از الحمدلله و شکر خدا چیزی بر زبان نیاور.


پیاده میرفتیم که دسته عزاداری کوچک و با صفایی از کنارمان رد می شد. روحانی جوان دسته عزاداری با عمامه مشکی و پای برهنه چهارچرخ کوچک سیستم صوتی  و با ارتفاع حدود 2 متر که طبقه بندی داشت را جلوی خود هل میداد و بر سر خود میزد و  دیگران هم بر سر خود میزدند و عزاداری میکردند و طی مسیر میکردند. سرعت حرکت دسته از ما بیشتر بود و خیلی سبک میرفتند انگار رو زمین راه نمیرفتند بلکه دسته ای بودند که تو آسمان طی مسیر میکردند . ما که با دیدن این گروه سریع دلمان رفت نیم ساعتی تا نزدیکی حرم حضرت ابالفضل (ع) همراه دسته بودیم.




داشت غروب میشد، کم کم وقت نماز میشد ما و خانواده برادرم که همسفر بودیم قبل از رسیدن به حرمین شریف تصمیم گرفتیم موکبی جهت استراحت شب و گذاردن ساک و کوله هایمان پیدا کنیم تا سبکبار برای اقامه نماز بین الحرمین باشیم. دو سه موکب تو خیابان شارع العباس رفتیم گفتند جا نداریم. خلاصه به برادرم گفتم با همین وسایل میریم بین الحرمین نماز میخوانیم ، خود حضرت جایی برای استراحت برای ما جور میکند. با وسایل به سمت حرم آقا ابالفضل (ع) حرکت کردیم. 

از این جهت که بزرگان گفته اند : حضرت ابالفضل، باب الحسین است . ما تصمیم گرفتیم ابتدا به زیارت ایشان برویم.


پس از سه یا چهار نوبت بازرسی کوله پشتی هامون، ساعت 6 عصر روز پنج شنبه خودمان را روبروی گنبد و بارگاه آقا ابالفضل سلام الله علیه یافتیم. عرض سلام کردیم  بین الحرمین رفتیم نماز خواندم . تو فکر موکب برای استراحت شب بودم . از کنار دستی خودم پرسیدم موکب خوب و نزدیک سراغ داری؟ کاشانی (اهل شهر زیبای کاشان) بود. سریع کارت موکب کاشانی ها تو خیابان روضتین که آدرس و کروکی دقیق روی کارت چاپ شده بود را به من داد و گفت ما دیشب رسیدیم ، موکب خوبی است و جا هم زیاد دارد. 

از طرفی هم ، خانمی کربلایی (اهل شهر کربلا) آمده بود دنبال زایر که برای استراحت به منزلش که نزدیک حرم بود، ببرد.  خانمم میگفت چند تا عکس از خانه اش هم گرفته بود و به زایران نشان میداد و میگفت خانه اش مرتب و تمیز است . خواهش میکرد برای استراحت به منزل ایشان برویم.  خلاصه بعد از نماز و مشورت تصمیم گرفتیم به موکب کاشانی ها برویم...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۰۷:۴۷