ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

سفرنامه اربعین

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ

مسیر نجف به کربلا:

صبح که از عمود 202 راه افتادیم تا قبل از غروب به عمود 550 رسیدیم، تصمیم گرفتیم قسمتی از مسیر را با سیاره (اتومبیل ) طی مسیر کنیم کنار جاده آمدیم اولین ماشین که شبیه مینی بوس بود جلوی ما ایستاد پرسید کربلا؟ گفتم "بله  خمس نفرات  "  به خیال خودم خمس نفرات یعنی پنج نفر . گفتم کرایه؟  گفت :نفری 2 دینار . گفتم نفری 1 دینار ، تا عمود 1000 . قبول کرد سوار شدیم.

مینی بوس مثل ون صندلی کوچک تاشو جهت مسافر بیشتر داشت. کنار دست من سریع پرسید چند روز پیاده میروید؟ بعد گفت :یومین" گفتم بله   چون به نظرم یومین یعنی 2 روز. پیرمرد کناردستی ما آدم خوش صحبتی بود .پرسید اسمت چیه؟ گفتم: مهدی. پرسید مهدی ... . گفتم : مهدی سلمانی . سریع به زبان عربی چند جمله در مورد سلمان فارسی صحبت کرد بقیه مسافران با دقت به  صحبت این پیرمرد خوش صحبت، گوش میکردند. بعد گفت سلمان اسمش تو ایران روزبه بوده است بعد با زبان کردی ایرانی چند جمله گفت. گفت با یک دست 2 انار نمیتوان برداشت( شبیه همان ضرب المثل که با یک دست نمیشه دو تا هندوانه برداشت بود) را دو یا سه بار تکرار کرد. مسافر کنار دستی ام از پیرمرد پرسید اهل کجایی؟ گفت :نجف.

عمود 1080 موکب آستان حضرت معصومه (س) قصد توقف داشتیم. از برادرم که عربی از من بیشتر بلد بود پرسیدم هشتاد چی میش؟ گفت: ثمانی . توقف کن هم میشه قف .  با اعتماد به نفس کامل به راننده گفتم : قف عمود الف و ثمانی . سرجایم نشستم .برادرم گفت    1080 را داخل گوشیت بزن به راننده نشان بده. من هم نزدیک عمود هزار ، عدد 1080 را تو گوشیم زدم . یک دفعه راننده سرعت مینی بوس را کم کرده و گفت ایرانی . فهمیدم که اشتباها عمود 1008 را به راننده گفته ام . گوشیم را که عدد 1080 را نوشته بودم نشان دادم گفت " الف ثمانین " . فهمیدم که هشت با هشتاد فرقش حرف "ن" میباشد . مینی بوس عمود 1080 توقف کرد پیاده شدیم. وارد  موکب آستان حضرت معصومه (س) شدیم . دقایقی از نماز مغرب گذشته بودیم . نماز را در حسینیه آستان مقدس روبروی موکب خواندیم . حجه الاسلام فرحزادی سخنرانی میکردند . بعد از سخنرانی نیم ساعتی مداحی و عزاداری برقرار بود . چند ساعتی از شب را در فضای حیاط موکب استراحت کردیم .   ساعت 3 صبح چند نفری که داخل موکب که مسقف بود ساک و کوله را به دوش انداخته بودند و شروع به پیاده روی کردند برای چند نفر جا خالی شد . با اولین قطرات باران،  بیدار شدیم به داخل موکب برای استراحت رفتیم. توفیق شد چند رکعتی نماز نافله شب بخوانیم. صبح بعد از اقامه نماز صبح به جماعت (همان سورپرایز که تو پست قبل اشاره شد) و صرف صبحانه (عدسی داغ) به حرکت خود ادامه دادیم.



همان ابتدای سفر خانمم گفت کاش تو مسیر استاد محمد شجاعی را ببینیم و ایشان هم زیارت کنیم . شایان ذکر است از کتابهایی که تو سفر همراهم بود کتاب عزادار حقیقی نوشته استاد محمد شجاعی بود که برای مطالعه تو سفر برداشته بودم که فرصت مطالعه پیدا نکردم و دست نخورده باقی ماند. آن روز صبح تو حیاط موکب آستان مقدس حضرت معصومه (س) نشستم عدسی بخورم کنار دستم کتابی کوچک مانند بروشور بود دقت کردیم خلاصه کتاب عزادار حقیقی نوشته استاد شجاعی بود برداشتم مطالعه کردم و ظهر در موکب دیگری جهت مطالعه دیگران گذاشتم . تو روز به خانمم گفتم امروز تو موکب هنگام صبحانه خوردن استاد شجاعی را دیدم . گفت واقعا . ماجرای کتاب کوچک عزادار حقیقی را براش تعریف کردم. 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۸

دلچسب ترین کتابی که خوانده ام

شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۱۳ ب.ظ

با سلام خدمت دوستان

بنابر آیه قرآن که خداوند می فرماید `البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم هستند`

شنیدن و یا خواندن زندگی و خاطرات این شهدای بزرگوار برای انسان بسیار لذت بخش و درس آفرین است.

از جمله این شهدا شهید ابراهیم هادی است که کتاب زندگی نامه و خاطرات این شهید را موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی چاپ و منتشر کرده که تا امروز حدود یک ملیون نسخه به چاپ رسیده است

سفارش میکنم اگر دوستان این کتاب را نخوانده اند حتما مطالعه کنند و به دیگران نیز هدیه بدهند


در پناه حق

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۱۳

سخنان حجه الاسلام پناهیان در یادواره شهدای کانال کمیل  و شهید ابراهیم هادی


حتماً کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را بخوانید/ با مطالعۀ این کتاب نگاه و رفتارتان عوض می‌شود  

  • شهید ابراهیم هادی در بین 250 هزار شهیدی که در طول دفاع مقدس تقدیم کرده‌ایم، یک شهید برجسته است. از نویسندۀ محترم کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی با عنوان «سلام بر ابراهیم» تشکر می‌کنم که همۀ ما را به زیارت این شهید بزرگوار برده‌اند.
  • به مردم و جوان‌هایی که این کتاب را نخوانده‌اند هم توصیه می‌کنم که حتماً به مطالعۀ این کتاب بپردازند و مطمئن باشند که نگاه و رفتارشان قبل از خواندن این کتاب، با بعد از مطالعۀ آن متفاوت خواهد شد. و حتی می‌توانند تاریخ زندگی خود را دو قسمت کنند: یکی قبل از خواندن این کتاب و یکی بعد از خواندن این کتاب. بنده مبالغه نمی‌کنم و مطمئن هستم هر کسی این کتاب را بخواند و با این شخصیت آشنا شود، عرض بنده را تأیید خواهد کرد. حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) می‌فرمود: مطالعۀ زندگی خوبان به منزلۀ کلاس اخلاق است. و شما با مطالعۀ این کتاب، اثر معنوی آن را در وجود خودتان لمس خواهید کرد.
  • مقام شهدای ما نزد خداوند محفوظ است و ما از آن مقامات خبر نداریم. شاید شهدای زیادی در دفاع مقدس بوده‌اند که مقامشان بالاتر از شهید ابراهیم هادی باشد و ما آنها را نمی‌شناسیم. ولی خدا خواسته است ما شخصیتی مثل ابراهیم هادی را بشناسیم. خدا خواسته است که او در یک محله‌ای در وسط تهران زندگی کند و یکی از جوان‌های شهر ما باشد که با دیگران متفاوت است و این تفاوت به سادگی ملموس است.
  • شهید هادی نه عالم دینی بود، نه جزء فرماندهان یا سرداران دفاع مقدس(به معنای خاص کلمه) محسوب می‌شد، بلکه او یکی از میان مردم بود. پدر بزرگوار ایشان هم یک کاسب معمولی بود و کسب و کار بقالی داشته است. شاید یکی از ویژگی‌هایی که او را ممتاز می‌کرد، این بود که ایشان یک ورزشکار-به تمام معنای کلمه- بود. سلوکی که ابراهیم هادی در گود زورخانه داشته در این کتاب معلوم است. که بعد هم در جبهه‌ها حاضر شد.

برخورد مرحوم دولابی(ره) با شهید «ابراهیم هادی»

  • حماسۀ کانال کمیل در میان لحظات سراسر پرنور دفاع مقدس، واقعاً برجسته است، اما در عیل حال، کانال کمیل به شهید ابراهیم هادی افتخار می‌کند و این شهید برای گردان کمیل و کانال کمیل یک افتخار جاودانه است.
  • اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از خوب‌های خودشان را مثال بزنند، خوب است که شهید ابراهیم هادی را مثال بزنند و بگویند: «بچه‌ تهرونی؛ مثل شهید هادی». شاید بسیاری از خوبان تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت شوند. شما می‌دانید که آقای دولابی(ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین می‌اندازد که «حاج آقا! چه می‌فرمایید؟!» ولی به نظر بنده آقای دولابی این سخن را با اعتقاد گفته‌اند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۶

کتابخانه شیعه

پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۵۴ ب.ظ

آرشیو پی دی اف  PDF کتب شیعه


✅العقائد و الکلام

✅القرآن و تفسیر 

✅ردالشبهات

✅ الفقه و الاصول 

✅ الحدیث و الروایة

✅ادعیه و الزیارات

✅ سیرة و فضائل اهل بیت علیهم السلام


کتب عربی و  فارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۴

گردشگاه علما کجاست؟

جمعه, ۲۹ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۳۶