ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

ثقلین (قرآن کریم و عترت پیامبر اکرم)

رسول الله (ص) فرمودند:
نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.

آخرین نظرات

انتظار

جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۵۴ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۸ ، ۰۶:۵۴

قرار ملاقات با شهید آوینی در خواب

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۵۷ ب.ظ

قرار ملاقات با شهید آوینی در خواب

یکی از فرماندهان می‌گوید روزی حاج آقای ضابط برایش تعریف می‌کرد که: خیلی دلم می‌خواست سیدمرتضی آوینی رو ببینم. یه روز به رفقایش گفتم یه موقعیتی جور کنید ما سیدمرتضی رو ببینیم، نشد. بالاخره سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت روی مین و شهید شد و من نتوانستم سید مرتضی رو ببینم.

بعد از مدتی قسمت شد با یکی از کاروان‌های راهیان نور آمدم برای بازدید از مناطق جنگی. یک جایی شب ماندیم و مستقر شدیم. شب که خوابیدم دیدم شهید آوینی آمد به خوابم. در خواب به او گفتم: آقا سید! من خیلی دوست داشتم وقتی زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. شهید آوینی توی خواب به من گفت: نگران نباش! فردا صبح ساعت 8 بیا سر پل کرخه منتظرتم. صبح بیدار شدم و من بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک داشتم گفتم: آخه این چه خوابی بود! آوینی که خیلی وقت است شهید شده.

بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بود و نیم ساعت دیر رسیدم. دیدم خبری از آوینی نیست. دیگر داشتم مطمئن می‌شدم که خواب و خیال و اینجور چیزها واقعیت ندارد که یه دفعه سربازی که آن نزدیکی‌ها پست می‌داد آمد پیش من و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم بله با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهای جو گندمی، محاسنش اینجوری بود، عینکش... سرباز گفت: رفیقت آمد اینجا و تا ساعت 8 منتظرت شد، نیامدی. بعد که می‌خواست برود، به من گفت: یک کسی می‌آید با این اسم و این قیافه، بهش بگو مرتضی آمد. خیلی منتظرت شد، نیامدی، کار داشت رفت. کنار پل، یک چیزی برایت نوشته برو بخوان. رفتم دیدم کنار پل با انگشتش نوشته : "فلانی! آمدیم نبودید، وعده ما بهشت. سیدمرتضی آوینی".


tasnimnews.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۸ ، ۲۰:۵۷

ابعاد حیرت انگیز جهان هستی

جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۵۰ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۳:۵۰

98/8/8

جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۳۶ ق.ظ

دلم بستهٔ مهر دلبند نیست

ز دیدار دلبند خرسند نیست

 

به مهر تو سوگند ای سست مهر

اگرچه دگر جای سوگند نیست

 

چو بشکسته یی آخرین عهد من

دگر با توام رای پیوند نیست

 

بلی آنکه صد بار پیمان شکست

بدو عهد بستن خوشایند نیست

 

تو را آزمودیم ما بارها

به کار تو جز ریب و ترفند نیست

 

به دل تا فریبیت صورت نبست

به لبهات نقشی ز لبخند نیست

 

تو مردم فریبی نیی مهربان

دل تو به مهر کسی بند نیست

 

سزاوار دست سلیمانیم

نگینی که دیوان ربودند نیست

 

گوزنی که روبه به چنگ آورد

پسندیدهٔ شیر ارغند نیست

 

به سویم دگر تیر عشوه مبار

که بر تن ز صبرم کژآغند نیست

 

دل خستهٔ آرزومند من

که دیگر تو را آرزومند نیست

 

گسسته ست زنجیر امید و بیش

 به دام هوای تو پابند نیست

 

در خانهٔ دل بسی کوفتم

که جویم تو را لیک گفتند نیست

(استاد مصفا)


درگذشت استاد ادبیات کشور عزیزمان را به جامعه ادبی کشور ، خانواده محترم استاد و دوستداران این بزرگوار تسلیت عرض میکنیم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۳:۳۶

88/8/8

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۰۱ ق.ظ


88/8/8 را خاطرتون هست مصادف شده بود با سالروز ولادت امام هشتم یعنی امام رضای عزیزمون

2 روز دیگه 98/8/8 هم تقارن جالبی داره 

- روز بعد از سالروز شهادت امام رضا هست

- روز چهارشنبه است که چهارشنبه ها روز این امام بزرگوار و فرزند بزرگوارشون امام جواد و امام هادی و پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم است.



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۰۵:۰۱

سوره مبارکه فجر

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۳۳ ق.ظ


خدمت دوستان عارضم که در جمعی کارکنان شرکت، به ترتیب روزانه یک صفحه از قرآن به همراه ترجمه تلاوت میشود. روز شنبه گذشته که اربعین حسینی (ع) بود و شرکت تعطیل .فردای اربعین یعنی روز یکشنبه که الحمدلله جمع زیادی از کارکنان شرکت از زیارت امام حسین برگشته بودند صفحه ای که نوبت قرائت بود صفحه 593 یعنی سوره مبارکه فجر بود که تلاوت شد . البته در تفاسیر قرآن کریم این سوره را سوره امام حسین (ع) نام برده اند و ما این تقارن زیبا را در خاطر سپردیم.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۸ ، ۰۶:۳۳

سفرنامه اربعین

سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۷ ب.ظ

سلام به دوستان


الحمدلله امسال هم قسمت شد چند روزی همراه زایرین اربعین ابا عبدالله الحسین همراه باشیم . تا همراه سفر به کشور عراق و نتیجتا شهر کربلا به همراه زیارت حضرات معصومین (ع) و پیاده روی همراه با زایرین آقا ابا عبدالله الحسین خاطراتی شیرین و گاها تلخ و درس آموز داشته باشم . برای اینکه دل خوانندگان مطلب را همراه این سفر معنوی کنم چندین سطر کلمات مینویسم برای خوانندگان ، که البته این کلمات از بیان حال و احوال این شور حسینی کاملا قاصر است.


بخش1- سفر از تهران به مرز مهران

ما (بنده و همسر و فرزندم) روز چهارشنبه شب یعنی ده روز قبل از اربعین را برای شروع سفر اربعین انتخاب کردیم . ساک و وسایل لازم آماده کرده فقط باید بلیط اتوبوس میگرفتم برای شروع سفر. 

از سه چهار روز قبل از حرکت با مراجعه به ترمینال غرب تهران و سایت های فروش بلیط ، نتیجه این شد که فروش بلیط مهران روز فروش و یل بهتر بگویم ساعت فروش است و به این راحتی تحصیل نمی گردد. چهارشنبه غروب هم به ترمینال جهت گرفتن بلیط مراجعه کردم ولی بلیط اتوبوس با اینکه در این ایام 70% گرانتر شده است با این حال نایاب است. به منزل برگشتم تا اگر مقدور شد اینترنتی بلیط خریداری کنم.

شب با همراهان دیگر جلسه ای تشکیل دادیم. قرار شد 2 نفر به ترمینال جنوب بروند اگر اتوبوس مهران موجود بود به دیگران هم خبر بدهند تا باقی افراد هم راهی شوند. در پایان جلسه و اتخاذ تصمیم فوق ، یکی از آشنایان  اتوبوسی را جهت عزیمت به مهران روز پنج شنبه ظهر دربست گرفته بود تماس گرفت و گفت چند صندلی خالی موجود دارد ، ما هم از خدا خواسته به ایشان جواب مثبت دادیم تا ظهر پنج شنبه از ترمینال جنوب با اتوبوس VIP 25 نفره که 28 مسافر سوار کرد راهی مرز مهران شویم.

با ذکر صلوات دسته جمعی راهی شدیم . سفرمان تا مرز که طبق برنامه در ایام عادی 11 ساعت است حدود 18 ساعت طول کشید به علت ترافیک و تصادفات جاده ای و متاسفانه دعوای جاده ای . بنده که در دل خود از افزایش کرایه 70% اتوبوس نسبت به ایام عادی ناراضی بودم وقتی متوجه شدم سفرمان 18 ساعت طول کشید قدری به این جماعت اتوبوسرانی حق دادم.

خاطره ای که از این قسمت سفر یادم هست شلوغی بسیار زیاد و زیبای زایرین است که با شوق به سمت کربلا روانه بودند. اتوبوس برای نماز صبح نگه داشت به قدری صف سرویس بهداشتی شلوغ بود بنده ابتدا نماز صبح خواندم سپس در صف دستشویی 40 دقیقه معطل شدم!! وقتی نوبت من شده بود که آفتاب طلوع کرده بود.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۰:۰۷

قدم قدم زنیم تا به نور برسیم

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۵۳ ق.ظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۰۳:۵۳

هفته دفاع مقدس گرامی باد

سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۲۸ ق.ظ



دفاع مقدس ما، دوران جنگ هشت‌ساله‌ی پر ماجرای این کشور، داستان ایستادگی ملت ایران و ایستادگی جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنیهای کفر و استکبار جهانی است. (امام خامنه ای)



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۸ ، ۰۳:۲۸

زیارت امام حسین (ع)

پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۵۹ ب.ظ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۵۹